دوباره میسازمت وطن اگر چه با خشت جان خویش ستون به سقف تو می زنم اگر چه با استخوان خویش
درحالیکه سازمان بهداشت جهانی و تمام متخصصان در جهان، یکصدا اهمیت آموزش را در پیشگیری و درمان HIV گوشزد میکنند و به روشهای خلاقانه برای آموزش میاندیشند در ایران همچنان این بیماری و آموزشهای مرتبط با آن به خاطر ارتباطی که با «جنسیت» دارد در ردیف خط قرمزهای حکومت و تابو محسوب میشود و این در حالی است که به استناد گفتههای رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران، شمار نوجوانان مبتلا به HIV به خاطر فقدان آموزش و پایین آمدن سن تماسهای جنسی رو به افزایش است و با وجود اینکه انتقال این بیماری از طریق روابط جنسی در بسیاری از نقاط دنیا به مدد آموزشهای پیشگیرانه به شدت کاهش یافته آنگونه که مسئولان وزارت بهداشت اعلام کردهاند همچنان مهمترین علت ابتلای افراد به ایدز در ایران از طریق تماسهای جنسی نامطمئن و یا پر خطر است و این اتفاق از آنجا ناشی میشود که آموزش مهارتهای جنسی نه در سیستم آموزشی کشور و نه در رسانههای گروهی جایگاه درخوری ندارد و عدم آگاهی در این خصوص فاجعه افزایش نگرانکننده کودکان مبتلا به HIV را در پی داشته است.
سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده مهمترین عاملی که ویروس اچ.آی.وی را در برخی نقاط جهان به مسئلهای بحرانی تبدیل کرده عدم آموزش و کمبود خدمات مشاوره و آزمایش است به همین دلیل هر ساله در نقاط مختلف جهان برنامههای متعددی برای آگاهی بخشی در رابطه با این بیماری برگزار میشود، برنامههایی که محور اصلی همهی آنها مبتنی بر آموزش با هدف پیشگیری از این بیماری است.
سازمان بهداشت جهانی برای پیشگیری و درمان ایدز به کشورها توصیه کرده از روشهای نوآورانه مثل فیلم و پیام کوتاه استفاده کنند. متخصصان بر این باورند که بهترین راه برای پیشگیری از این بیماری، آموزش مهارتهای جنسی به افراد و بهخصوص نوجوانان است اما در نظام سیاسی و ایدئولوژیک محور ایران، مسائل مربوط به جنسیت تابو و خط قرمز است و از آنجا که بیماری ایدز نیز ارتباط مستقیمی با مسئلهی جنسیت دارد، هر گونه آموزش و یا حتی سخن گفتن دربارهی آن در ردیف اسرار مگو به شمار میرود؛ در نتیجه نه تنها آموزش روشهای پیشگیرانه در رسانهها و مدارس جایگاه موثری ندارد که سخن گفتن از آن نیز «اشاعهی فحشا» محسوب میشود.
سال گذشته علیرضا رئیسی معاون وزارت بهداشت در نشستی که به مناسبت روز جهانی ایدز برگزار میشد با انتقاد از افراد و جریانهایی که مانع آموزشهای پیشگیرانه HIV در کشور میشوند گفت: «ما هنوز نتوانستیم از این بیماری انگ زدایی کنیم. هر زمان ما در وزارت بهداشت تصمیم بر اطلاعرسانی نسبت به این بیماری و مشکلات آن گرفتیم سازمانها و نهادهای مختلف و حتی بیربط در این امور دخالت کردند و به ما نامه زدند که ترویج فحشا میکنید.»
فقدان آموزشهای پیشگیرانه در ایران برای مقابله با ایدز در حالی انجام میشود که نقش آموزش در پیشگیری و مداخلات درمانی بیماریهای مسری به اثبات رسیده است. مهمترین دستاورد آموزشهای پیشگیرانه درباره HIV در کشورهایی که با این موضوع بهمثابه تابو برخورد نمیشود این است که نرخ ابتلا به ویروس بهخصوص از طریق تماسهای جنسی کاهش یافته اما در ایران بر اساس آنچه مسئولان اعلام کردهاند همچنان مهمترین دلیل ابتلای افراد به ایدز از طریق تماسهای جنسی نامطمئن اعلام شده است. همین آمار درباره نوجوانان مبتلا نیز صادق است. مینو محرز رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران افزایش شمار کودکان مبتلا به HIV را با کاهش سن ارتباطات جنسی مرتبط دانسته و گفته: «عدم آگاهی و روابط جنسی نامطمئن منجر به شیوع این بیماری در میان کودکان شده است.»
نتایج یک کار مطالعاتی در خرداد سال ۹۳ بر روی ۱۴۱ هزار و ۵۵۵ دانشآموز دختر و پسر دورهی متوسطه نشان داده که از این تعداد ۱۰۵ هزار و ۴۶ نفر دانشآموز یعنی ۷۴/۳ درصد روابط جنسی را تجربه کردهاند و ۲۴۸۸۹ نفر (۱۷/۵ درصد) دارای روابط همجنسگرایانه بودهاند. این گزارش توسط مرکز پژوهشهای مجلس ایران منتشر شده است.تحقیق دیگری که در همان سال توسط محمود گلزاری عضو هیات دانشگاه علامه طباطبایی، انجام شد حاکی از آن بود که ۸۰ درصد دختران مورد پرسش در دبیرستانهای تهران، رابطه با جنس مخالف را از ۱۴ سالگی آغاز کردهاند، این آمار در سال ۹۸ به گفتهی رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران به زیر چهارده سال (۱۳/۵) رسیده و اغلب کسانی که با علائم HIV به مراکز درمان و آزمایش مراجعه میکنند ۱۵ و ۱۶ ساله هستند.
بسیاری از این نوجوانان با ورود به سن بلوغ و مواجهه با نیازهای جنسی، آگاهی و آموزشهای لازم را از طریق خانواده، مدرسه و رسانهها دریافت نکردهاند، اطلاعات ضروری درباره بهداشت و مراقبتهای جنسی را ندارند و مهمترین منبع آموزشی آنها یا گروه همسالان است و یا پورنوگرافی. بنابراین با درصد آسیبپذیری بالا وارد روابط جنسی نامطمئن میشوند که میتواند زمینهساز ابتلای آنها به بیماریهایی مثل HIV باشد.
رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران در گفتوگو با رسانهها ترس از بدآموزی و ضعف آموزش را مهمترین دلیل افزایش شمار نوجوانان مبتلا به ایدز اعلام کرده و گفته: «برخی نظرشان این است که آموزش نوجوانان و آگاهی دادن به آنها نسبت به این بیماری بدآموزی دارد اما مسئله این است که عدم پرداختن به این بیماری خطرناک باعث میشود که نوجوانان با عدم آگاهی وارد روابط پرخطر شوند.»
افرادی که محرز از آنها سخن گفته اغلب همان گروههایی هستند که به موازات نگرانیهایی از این دست، از ازدواج کودکان دفاع میکنند. عجیب ولی واقعی است؛ تفکری که آموزش بهداشت و مراقبتهای جنسی برای کودکان را بدآموزی میداند، موافق ازدواج کودکان است و حتی برای آن تبلیغ هم میکند. نکتهی دوم اینکه با توجه به کاهش سن روابط جنسی و بحران مداخلات آموزشی در این خصوص، سرنوشت کودکانی که بدون آگاهی لازم با نیازهای جنسی خود روبرو میشوند، چه خواهد شد؟!
چهار سال پیش وقتی رهبر ایران به شورای عالی انقلاب فرهنگی انتقاد میکرد که چرا مانع اجرای به گفته او بی سر و صدای سند ۲۰۳۰ در ایران نشدهاند، بسیاری از کشورهای جهان با پیوستن به این سند بینالمللی عزم خود را جزم کرده بودند که همهی ظرفیتها و امکانات موجود را برای آموزش فراگیر، ریشهکنی فقر، برابری و مبارزه با بیماریهایی همچون ایدز به کار بگیرند.
قطعنامهای که در سال ۲۰۱۵ میلادی برای «توسعه پایدار» کشورهای عضو تا سال ۲۰۳۰ تصویب شد و شامل ۱۷ هدف اصلی و ۱۶۹ هدف ویژه است. «آموزش فراگیر و رایگان» و «پایان دادن به بیماریهایی همچون ایدز» از جمله اهداف اصلی این سند هستند. دولت ایران در پاییز سال ۹۵ از برنامه آموزشی خود که بر اساس برنامه سازمان ملل (سند ۲۰۳۰) تنظیم شده بود رونمایی کرد و نام آن را «به سوی آموزش و یادگیری مادامالعمر با کیفیت، برابر و فراگیر: سند ملی آموزش ۲۰۳۰ جمهوری اسلامی ایران» گذاشت اما این برنامه در ایران نه تنها هرگز به مرحله اجرا نرسید بلکه حامیان اجرای آن از طرف افراد و گروههای محافظهکار در حاکمیت، به عنوان عناصر نفوذی شناخته شدند. آنها برابری جنسیتی و آموزش مراقبتهای جنسی به کودکان در این سند را «توطئه و پروژه نفوذ دشمن در کشور دانستند.» در نهایت رهبر ایران نیز با انتقاد شدید از اجرای این برنامه دستور داد «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» جایگزین آن شود. سندی که در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد تدوین شد و بر آموزههای اسلامی تاکید دارد. در نتیجه این کشاکش که به پیروزی جریان محافظهکار ختم شد، آموزش مهارتها و مراقبتهای جنسی در مدارس به بهانهی پرهیز از اشاعه بیبندوباری در انزوا قرار گرفت. در حال حاضر آموزشهای لازم دربارهی بیماری ایدز نیز به درسی در کتاب زیستشناسی محدود شده و مسئولان آموزش و پرورش مدعی هستند در این درس یکساعته همه اطلاعات لازم به نوجوانان داده میشود. این در حالی است که فعالان مدنی و مدافعان حقوق کودک بارها از مسئولان آموزش و پرورش درخواست کردهاند مراقبتهای جنسی، شناخت بیماریهایی همچون ایدز و مواد مخدر در کتب درسی ششم دبستان، آموزش داده شوند اما هر بار با این درخواست مخالفت شده است.
خطر ابتلا به ویروس ایدز تنها یکی از پیامدهای فقدان آموزشهای جنسی به کودکان است، به عنوان مثال کودکی که مهارت جنسی آموخته و اعضای خصوصی بدن خود را میشناسد، کمتر در معرض خطر تعرض قرار دارد با اینهمه آموزش مهارتهای جنسی در ایران نه تنها در مدارس که در خانوادهها و رسانههای جمعی نیز با چالش روبروست؛ بسیاری از خانوادههای ایرانی به بهانههایی از جمله «شرم و حیا» از صحبت کردن درباره مسائل جنسی با کودکان و نوجوانان پرهیز میکنند. در رادیو و تلویزیون حکومتی ایران نیز مجوز پرداختن به این موضوعات صادر نمیشود؛ در نتیجه چنین رویکردی سلامت کودکان و نوجوانان به دلیل فقدان آموزش به مخاطره جدی میافتد.
مخالفتها برای ورود آموزشهای پیشگیرانهی مسائل جنسی در نظام آموزشی ایران در حالی هر روز ابعاد وسیعتری پیدا میکند که متخصصان جهانی میگویند آموزش درباره این بیماری باید به عنوان یک راهبرد جدی در نظام آموزش دنیای امروز پیگیری شود و نه تنها آموزش به کودکان در این زمینه ضروری است بلکه مربیانی که قرار است چنین آموزشهایی به کودکان بدهند، خود نیز باید آموزش ببینند. از سوی دیگر با توجه به اینکه رادیو و تلویزیونهای خصوصی امکان فعالیت در ایران را ندارند این وظیفه بر دوش صداوسیمای ایران است که آموزش همگانی را در این زمینه آغاز کند. مینو محرز در گفتوگوهای خود افزایش مبتلایان نوجوان به ایدز را نگران کننده دانسته و گفته بود: «تلویزیون در تمام مدت بیش از ۳۰ سال که از اپیدمی ایدز میگذرد سکوت کرده است و تنها نزدیک روز جهانی ایدز چند مصاحبه انجام میشود و هر ۱۳ سال یکبار هم یک سریال در این خصوص تولید میکنند. به صراحت میگویم که اگر اجازه داده نشود از صداوسیما به آموزش و پیشگیری ایدز بپردازیم، اوضاع به همین منوال باقی خواهد ماند.»
حال که آموزش و پرورش، رسالت آموزشی خود را به فراموشی سپرده، پرداختن به این موضوعات دغدغه رادیو و تلویزیون دولتی نیست و بسیاری از خانوادهها شیوههای صحیح گفتوگو با کودکان در این خصوص را نمیدانند، این فعالان مدنی، متخصصان و سازمانهای مردمنهاد هستند که میتوانند با استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی، آگاهی بخشی و آموزش همگانی را آغاز کنند و از روند فزاینده ابتلای کودکان به HIV جلوگیری کنند.