دوباره میسازمت وطن اگر چه با خشت جان خویش ستون به سقف تو می زنم اگر چه با استخوان خویش
فرزندان کولبران هم همراه پدرانشان رنج می کشند و تا برگشت پدر به خانه بی تاب اند
"پدرم کولبر است. وقتی بە دست و پاهاش نگاە میکنم، وقتی بە زندگی خودمون فکر میکنم کە باید با همه چیز بسازیم، با نداری، داشتن و نداشتن، با همه چیز. پدرم با خودش قرار گذاشتە کە توی این دنیا همە چیز رو برامون فراهم کند، بە هر شکل ممکن. تنها هدف پدرم این است کە من، خواهرم و برادرم زندگی خیلی خوبی داشتە باشیم. تا حالا این را برای من یکی فراهم کردە.
مواقعی بوده کە پدرم رفتە کولبری، من گفتم برمیگردد، برادرم هم گفت کە برمیگردە، خواهرم هم همینطور، همه میگفتیم کە برمیگردد."