برای
پاسخ به این سوال مروری میکنیم بر تاریخچه صد سال گذشته ایران. چون ایران در قرن
گذشته، 3 تجربه متفاوت در زمینه حکومتی درباره حجاب داشته است.
اولین
تجربه مربوط به دوران حکومت رضا شاه پهلویست. او که در پی ایجاد ایرانی مدرن و
متجدد بود، نوع پوشش زنان و مردان را سنتی میدانست. برای همین ابتدا کارمندان
دولت مجبور به پوشیدن لباسهای یک شکل شدند. پوشیدن لباس همشکل به طور قانونی برای
تمام مردان اجباری شد. روحانیون در این مقطع از این قانون استثناء شدند که باعث
شد، بیش از گذشته از بقیه جامعه متمایز شوند. چند سال بعد وقتی که کلاه شاپکو، به
اجبار جایگزین کلاه پهلوی شد، محدودیت برای روحانیون نیز بیشتر شد، به نحوی که
روحانیون فقط در مکانهای فعالیت خودشان امکان پوشیدن لباس روحانیت داشتند و باعث
اعتراض آنها شد. چند وقت بعد مقرراتی به نحوه پوشیدن زنان درآمد که به کشف حجاب
مشهور شد، گرچه از آن زمان پوشیدن چادر ممنوع شد ولی زنان برای پوشاندن سر و بدن
خود امکان استفاده از کلاههای بزرگ و جورابهای ضخیم را داشتند. او این امکان را به
زنان ایرانی داد تا از بند سنتها رها شوند و آزادانه در جامعه حضور یابند.
دومین
تجربه ایرانیان در زمینه حجاب، به دوره محمدرضا شاه پهلوی مربوط میشود. در
این دوره آزادی کامل وجود داشت بر عکس دوره قبل، زنان با حجاب این اختیار را
داشتند که با چادر یا پوششهای دیگر در جامعه ظاهر شوند و زنانی بودند که با پوشش
آزادتر در عرصه عمومی دیده میشدند. و بی حجاب و باحجاب با هم و کنار هم بودند.
این خود زنان بودند که نوع پوشش خودشان را انتخاب میکردند. در دانشگاهها و مدارس
دختران با حجاب و بیحجاب در کنار یکدیگر درس میخواندند و آزادانه کنار هم بودند.
آزادی انتخاب پوشش زنان با پایان یافتن حکومت محمدرضا شاه پهلوی تمام شد.
سومین
تجربه ایرانیها در خصوص حجاب مربوط به دوره حاکمیت جمهوری اسلامی است. مدتی پس از
پیروزی انقلاب اسلامی و پس از تسلط کامل روحانیون بر قدرت، حجاب اسلامی اجباری شد.
امام خمینی در اول بهمن ماه سال 1357 در مصاحبه با روزنامه السفیر گفته بود: که
زنان مسلمان به دلیل تربیت اسلامی خودشان، پوشیدن چادر را انتخاب کردند اما در
آینده زنان آزاد خواهند بود که در این باره خودشان تصمیم بگیرند و قاطعانه گفته
بود که زنان در حکومت اسلامی آزادند. اما یک ماه پس از پیروزی انقلاب، موضع ایشان
عوض شد و گفتند: در وزارتخانههای اسلامی نباید زنان بیحجاب بیایند و باید حجاب
داشته باشند. مانعی ندارد کار کنند، اما با حجاب شرعی باشند. پیرو این سخنرانی
دولت شروع به اجرای فرمان حجاب اجباری در ادارات دولتی کرد. فردای آن روز که مصادف
با 8 مارس و روز جهانی زن بود، هزاران زن در خیابانهای تهران در اعتراض به این
دستور راهپیمایی کردند. این دستور و تظاهرات زنان، سرآغاز تحمیل حجاب بر زنان از
یک سو و مقاومت آنان در برابر حجاب اجباری از سوی دیگر بود. تظاهرات و اعتراض به
حجاب اجباری در آخر به خشونت کشیده شد، و اینگونه بود که زنان شاغل محجبه شدند.
حجاب اجباری یکی از بارزترین تبعیض جنسیتی در کشور ایران است. زنان به دلیل
جنسیتشان از انتخاب نوع پوشش دلخواه خود در تمامی اماکن عمومی محروم هستند و
مجبورند در قالب چارچوبهای اسلامی لباس بپوشند. لباسی که رنگ و مدل آن از سوی
حکومت کنترل میشود. و اگر از دیدگاه پلیس جلب توجه کند با آن برخورد میشود. این
شیوه برخورد با پوشش زنان، حق آنها را برای آزادی ابراز عقیده شان درباره انتخاب
نوع پوشش خود، زیر سوال میبرد. برخورد پلیس با پوشش زنان، محدود به زنان مسلمان
نیست و حتی تمامی زنان ساکن ایران، پیروان مذاهب مسیحی، یهودی و زرتشتی، بی دین،
همگی بر اساس موازینی یکسان موظف به رعایت کامل حجاب اسلامی هستند و در صورت
سرپیچی از آن مجازات میشوند. چرا باید در ایران پیشرفت یک زن در تحصیلش، در شغلش
، بستگی به نوع پوشش آن زن داشته باشد؟ چرا وقتی سن تکلیف در اسلام برای دختران 9
سالگی هست، دختران باید از 7 سالگی و از ابتدای مدرسه پوشش حجاب را داشته باشند؟
مجلس
شورای اسلامی ایران در سال 1363 قانون مجازات اسلامی را به تصویب رساند. به موجب
این قانون هر کس در معابر عمومی حجاب را رعایت نکند به 72 ضربه شلاق، حبس و جزای
نقدی محکوم خواهد شد. در حالی قانون مجازات اسلامی به تصویب رسید، که از سال 1359،
یعنی چهار سال قبل از تصویب قانون حجاب اجباری در مجلس، به دستور آیت الله خمینی
از ورود زنان بدون حجاب، به ادارات دولتی جلوگیری میشد. آنچه از سالهای نخست پس
از انقلاب تا اواخر دهه 60 گزارش شده، حضور پررنگ گشتهای ثارالله و نیروهای کمیته
در سطح شهرهای مختلف ایران و برخوردهای خشن آنها با نوع پوشش زنان است.
چندین
سال در حجاب اجباری بودن زنان ایرانی، گزارش حقوق بشری است که به روشنی نشان میدهد
زنان در ایران بیشترین آزار و اذیتها را بخاطر مقاومت در برابر حجاب اجباری تجربه
کردهاند و طیف گستردهای از بدیهیترین حقوق شهروندیشان تنها به دلیل تبعیت نکردن
از قوانینی که آنها را مجبور به پوشاندن سر و بدن خود میکند، به شکلی سازمان
یافته نقض شده است. جمهوری اسلامی برای سالها، تعهدات بین المللی خود در زمینه اصل
عدم تبعیض و اصل منع شکنجه را با اجبار حجاب، بعنوان یک مصداق بارز تبعیض جنسیتی و
آزار و اذیت زنان برای اعمال این اجبار، زیر پا گذاشته است. آمارهای پراکنده بدست
آمده نشان میدهد علاوه بر بازداشت بیش از 30 هزار زن در 10 سال گذشته تعداد
بسیاری از زنان بخاطر نوع پوشششان مورد توبیخ قرار گرفتهاند که در اغلب موارد این
توبیخها با رفتاری توهینآمیز و آزار و اذیت همراه بوده. بر اساس این آمارها،
تعداد بیشماری از زنان مجبور به دادن تعهد برای رعایت حجاب اسلامی شدهاند و
پرونده بسیاری از زنان به دادسراهای قضایی ارجاع شده است. این گزارش نشان میدهد
چگونه حق اشتغال، حق تحصیل، حق امنیت، حق برخورداری از خدمات عمومی، حق دسترسی به
امکانات بهداشتی و درمانی، حق تردد و حق شرکت در زندگی فرهنگی صدها هزار زن در
چندین سال اخیر بعد از انقلاب نقض شده است. همچنین هزاران کودک دختر، بر خلاف
تعهدات بین المللی جمهوری اسلامی مجبور به پوشیدن حجاب شده اند و میبینیم موارد
شدیدی از خشونت دولتی برای اعمال قوانین مربوط به حجاب، وجود دارد که منجر به
بازداشت، شکنجه و حتی تجاوز، در بازداشتگاه به زنان شده و آثار آن، زندگی تعداد
زیادی از زنان ایرانی را برای همیشه تغییر داد و منجر به ترک وطن، افسردگی و یا
حتی خودکشی برخی از آنان شده است.
ابتدایی
ترین حقوق هر فرد، حق انتخاب پوشش و تعیین نحوه زندگی شخصی اوست که حتی در
دیکتاتورترین کشورها حداقل مردم آن جامعه این نوع آزادی بسیار پیش پا افتاده را
دارند. ما به وضوح در کشورهای دیگر که همه در پوشش لباس خود کاملاً آزادند میبینیم
که آمار فساد، تجاوز و مزاحمت ناموسی بسیار بسیار پایین تر از ایران اسلامی است که
حجاب اجباری است. حساس کردن مردم و اعمال زور فقط نتایج منفی به بار خواهد آورد.
آزادی حجاب و پوشش، حق فردی هر انسان است. دامن کوتاه یا لباس باز یک زن، یا
شلوارک و آستین حلقه ای یک مرد، یا لباسهای خاصی که افراد با سلیقه ها و جنسیتهای
مختلف برای خود انتخاب میکنند هرگز حقی را به طرف مقابل برای تعرض، تحقیر و … نمیدهد.
شما حق دارید هر چه دوست دارید بپوشید و این افراد مقابل شما هستند که باید آموزش
ببینند که چه رفتاری مناسب است.
سالانه طرحهای مختلفی در راستای تحمیل حجاب به زنان اجرا میشود و پلیس ایران در اجرای این طرحها ، بسیاری از پوششها را ممنوع اعلام کرده و اقدام به تذکر، بازداشت و پرونده سازی میکند و این در حالی است که بر اساس قانون، پلیس تنها ضابط قضایی و اجرا کننده قوانین است و نمیتواند راسا قانونگذاری کند. طرح صیانت از حریم عفاف و حجاب که در مهرماه سال 93 در مجلس شورای اسلامی تصویب شد، یک نمونه از میان صدها طرح در برخورد حکومت با بدحجابی طی این سالهاست.
طبق این طرح نیروی انتظامی با بانوانی که حجاب خود را در اماکن عمومی رعایت نکرده برخورد و مجازاتی بسته به تشخیص قاضی برای بدحجاب ها مثل: شلاق – جزای نقدی – حبس و محدودیتهای اجتماعی در نظر گرفته است. گشتهای غیرمحسوس با لباس شخصی در سطح شهر و بزرگراهها مستقر هستند و خودروهایی که در آن افراد بدحجاب نشسته باشند توقیف و به مدت دو ماه در پارکینگ نگهداشته میشوند و این موضوع تجاوز به حریم خصوصی محسوب نمیشود. امروزه توقیف خودروی زنان بی حجاب یا تذکرهای گشتهای ارشاد، توان کنترل وضعیت حجاب زنان را ندارند و انتشار اخباری نظیر 7000 پلیس نامحسوس حجاب نیز برای تکرار و گوشزد مداوم این نکته است که حجاب قانونی و اجباری است. هر چند که کسی آن را جدی نمیگیرد. دلیل این همه سال سکوت در برابر حجاب اجباری و جریمه و تعهد و تحقیر چیست؟ این سکوت خیانت به خودمان است. در بیلبوردهای شهرمان، میبینیم که برای تمام توریستها نوشته که حجاب زن، امنیت است برای زن. این یعنی توهین به تک تک مردان ایرانی. یعنی زنان توریست در تمام دنیا احساس امنیت میکنند ولی وقتی وارد ایران میشوند، احساس امنیت ندارند و اگر خودت را نپوشانی در خطری و امنیت نداری. وظیفه تک تک ماست که به جامعه جهانی، نشان دهیم مردم ایران باور و تصور حکومت ایران را ندارند و مثل همه مردم دنیا، حق انتخاب و آزادی دارند.دو صنعت مد و تکنولوژی بیشترین اثر را بر تغییر این هنجار در سالهای اخیر داشته است . طراحان لباس از کوچکترین فرصتها برای به چالش کشیدن این قانون استفاده کردهاند. اگرچه هنگام قدم زدن در خیابانها با زنان پوشیده مواجه هستیم، اما این پوشش، خود بزرگترین طعنه برای این قانون است. به گونه ای که هر لباس و مانتو زن ایرانی، فریاد میزند این قانون حجاب اجباری به ما تحمیل شده است. از سوی دیگر صنعت تکنولوژی با فراهم کردن فضای مجازی، فضایی برای ابراز آزادانه تر شخصیت و باورهای افراد فراهم کرده است.. حق انتخاب پوشش اولین قدم ماست تا یکدیگر را پیدا کنیم. وقتی صدای حق طلبمان هر روز بلندتر میشود، آنکه باید بشنود، صدای ما را خواهد شنید.حجاب اجباری یعنی نقض حقوق بشر و اعتراض ما برای این است که میخواهیم خود واقعی مان را زندگی کنیم. زنان حق دارند آزادانه انتخاب کنند. آزادانه زندگی کنند و آزادانه بپوشند. فرهنگ اعتراض را باید تشویق کنیم و از رسانه ها، سازمانهای حقوق بشری و جامعه بین المللی بخواهیم دولت ایران را وادار به اجرای تعهدات بین المللی خود و پایان دادن به تبعیض جنسیتی و خشونت دولتی گسترده علیه زنان به دلیل حجاب کنند.