اعدام زندانیان عقیدتی-سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ یا کشتار ۶۷ یک رخداد بود که در آن، به فرمان سید روحالله خمینی، چند هزار نفر از زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندانهای نظام جمهوری اسلامی ایران و در ماههای مرداد و شهریور ۱۳۶۷ به گونهٔ مخفیانه اعدام شده و در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
بیشتر کسانی که اعدام شدند از اعضای سازمان مجاهدین خلق بودند و گرچه
اعضای دیگر گروههای چپگرا مانند سازمان فداییان خلق ایران و حزب توده نیز در
میان آنها وجود داشت نهادها و سازمانهای مدافع حقوق بشرجرم زندانیان را همکاری
با سازمانهای مخالف نظام بهویژه سازمان مجاهدین خلق ایران و همچنین طیفهای
گوناگونی از گروههای چپ کمونیست و مارکسیست ذکر کردهانداما مقامات جمهوری
اسلامی، اعدام آنها را به دلایلی همچون کشف تشکیلات مرتبط با سازمان مجاهدین خلق
در زندان نتیجه ادامه محاکمه به علت ترور مقامات جمهوری اسلامی توسط آنها ذکر
کردهاند. تعداد قربانیان این واقعه نزد مراجع گوناگون، متفاوت و بین ۱٬۸۷۹ نفر تا
۳٬۰۰۰ یا ۴٬۴۸۲نفر تخمین زده شدهاست.مقامات بلندپایه نظام جمهوری اسلامی ایران
انجام اعدامها را انکار نمیکنند، بلکه در قریب به اتفاق موارد از آن دفاع کردهاند
و آن اعدامها را برای حفظ نظام، لازم و ضروری شمردهاند.به گفته خانواده برخی از
اعدام شدگان و افرادی که از اعدامها جان سالم به در بردهاند، بسیاری از بازداشتشدگان
در دهه ۶۰ جوانانی در دهه ۲۰ زندگی خود بودند که به گفته خود زندانیان عمدتاً به
دلیل داشتن اعلامیه و نه فعالیت مسلحانه بازداشت شده بودند و در تابستان ۶۷ در حال
گذراندن محکومیت خود بودند یا حتی محکومیتشان تمام شده بود.فرایند اعدامها در بیخبری
مطلق زندانیان صورت میگرفت و هیئت اعدام در تهران به زندانیان اطمینان میدادند
که چند سؤال برای اعطای عفو عمومی میپرسند. در صورت عدم رضایت از پاسخها، هیئت
اعدام فوراً دستور انتقال به اتاقی برای نوشتن وصیتنامه میدادند و سپس زندانیان
در دستههای شش نفری و با چشمان بسته به دار آویخته میشدند. در نهایت، اعدام
شدگان بدون اطلاع به خانوادهها، در گورهای دستهجمعی به خاک سپرده میشدند. بیشتر
خانوادهها نیز پس از چند ماه خبردار شدند که فرزندانشان اعدام شدهاند.حسینعلی
منتظری، بلندپایهترین مخالف اعدامها بود که پس از اعتراضهای کتبی، در یک جلسه
حضوری به تاریخ مرداد ۱۳۶۷ با حضور هیئت اعدامها، یعنی حسینعلی نیری حاکم شرع
وقت، مرتضی اشراقی دادستان وقت، ابراهیم رئیسی معاون وقت دادستان و مصطفی پورمحمدی
نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین به آنها میگوید که شما را در آینده جزء
جنایتکاران درتاریخ مینویسند. این موضع و اعتراضهای منتظری به قیمت برکناریاش
از جانشینی سید روحالله خمینی برای رهبری ایران و به حبس خانگی طولانی مدت وی
انجامید.در فروردین و اردیبهشت سال ۱۴۰۰ نیز اقداماتی از سوی نظام حاکم بر ایران
جهت تخریب و تغییر کاربری این قبرستان انجام شد که با مخالفت مادران داغدار خاوران
و مجامع حقوق بشری مواجه شد.۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ بیش از ۱۵۰ مقام سابق سازمان ملل و
کارشناسان مشهور حقوق بشر و حقوق بینالملل و ۲۴ سازمان غیردولتی بینالمللی، در
نامه سرگشادهای به میشل باشله، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، خواهان تشکیل
کمیسیون تحقیق بینالمللی در مورد کشتار هزاران زندانی عقیدتی-سیاسی در ایران در
تابستان ۱۳۶۷ شدند.در ۱۹ شهریور ۱۴۰۰، ۲۵ نفر از برندگان جایزه نوبل به مناسبت
۳۱مین سالگرد اعدامهای ۱۳۶۷ در ایران، در نامهای خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد
بر ضرورت تشکیل یک کمیسیون بینالمللی برای انجام تحقیقات در باره این نسلکشی و
جنایات علیه بشریت در ایران تأکید کردند.در ۸ آذر ۱۴۰۰، بیش از ۱۰۰ ورزشکار ایرانی
با ارسال نامهای به دبیرکل سازمان ملل، خواهان حسابرسی و محاکمه سید علی خامنهای
و ابراهیم رئیسی در شورای امنیت سازمان ملل بخاطر قتلعام سال ۶۷ تحت عنوان جنایت
علیه بشریت شدند.۱۸ خرداد ۱۴۰۱، سازمان دیدەبان حقوق بشر، با انتشار یک سند اعدام
هزاران زندانی سیاسی توسط جمهوری اسلامی در تابستان سال ١٣۶٧ را جنایت علیه
بشریت" خواند. این سازمان یکی از اهدف انتشار این سند را "پاسخگو کردن
عاملان بازمانده خوانده است.در مورد علل وقوع واقعهٔ تابستان ۶۷ و پیشزمینههای
آن نظرات مختلفی وجود دارد. برخی این را ادامهٔ جدال جمهوری اسلامی با سازمان
مجاهدین خلق بهطور اعم و واکنش به عملیات فروغ جاویدان بهطور اخص میدانند.بر
پایه برخی از منابع، مسئله کشتار زندانیان عقیدتی و سیاسی چه آنانی که حکمشان
پایان یافته بود یا نیافته بود، چند ماه پیش از عملیات فروغ جاویدان، از سوی سران
نظام جمهوری اسلامی ایران برنامهریزی شده بود؛ افزون بر اینکه زندانیانِ قتلعام
شده، فقط جزو سازمان مجاهدین خلق ایران نبودند؛ بلکه از گروههای چپ و غیر مسلمان
هم بودند.مقامات جمهوری اسلامی گرچه بهطور صریح درمورد این واقعه و ابعاد آن سخن
نمیگویند، اما در موارد متعدد وجود آن را پذیرفتهاند.در کتاب پاسداشت حقیقت -که
در دههٔ ۱۳۸۰ و در جمهوری اسلامی و از سوی دفتر تدوین تاریخ ایران به چاپ رسید-
روایت رسمی جمهوری اسلامی از این واقعه، بیشتر ادامهٔ درگیری سازمان مجاهدین و
جمهوری اسلامی بهطور کلی تصویر شدهاست.به دنبال حمله نیروهای سازمان مجاهدین با
حمایت ارتش عراق در غرب ایران در تاریخ۴ مرداد ماه ۱۳۶۷ و به فاصله شش روز بعد از
قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت که به نام عملیات عملیات مرصاد نامگذاری شد. روحالله
خمینی رهبر انقلاب طی حکمی افرادی را مأمور کرد تا با بررسی مجدد پرونده زندانیان
سیاسی افرادی را که همچنان بر سر موضع خود مشخص و دربارهٔ آنان با توجه به اینکه
ظن شورش در زندان برایشان متصور بود صادر کنند.که متن نامهها در خاطرات حسینعلی
منتظری که در آن زمان از مقامات رده بالای جمهوری اسلامی و قائم مقام رهبری بودهاست،
و با اعدامها مخالف بودهاست، وجود دارند.خمینی آنها رامحارب اعلام میکند و
چنین حکم میدهد:از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه
میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا
کردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب
کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما
و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای
تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع
نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع
نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجتالاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و
جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد، اگر چه
احتیاط در اجماع است، و همینطور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان
قاضی شرع، دادستان انقلاب یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد،
رحم بر محاربان سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول
تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان
اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است
وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل
قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام.سید احمد
خمینی که در آن زمان رئیس وقت دفتر خمینی بود در نامهای در مورد جزئیات این اعدامها
میپرسد و تأکید میکند آیا این حکم شامل کسانی که محاکمه شدهاند و دوران زندانشان
به زودی تمام میشود هم هست یا نه؟ و در مورد محکومان از شهرستانهایی که استقلال
قضایی هم دارند چطور؟ پاسخ سید روحالله خمینی بدینگونه است که:بسمه تعالی در
تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً
دشمنان اسلام را نابود کنید. در صورت رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم
سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است.منتظری در خاطرات خود که سالها بعد منتشر کرد
مینویسد که در آن زمان گفته میشد که نامه اول به خط سید احمد خمینی نوشته شدهاست.
و در مورد نامه دوم هم آشکارا دستخطِ سؤالکننده و پاسخ دهنده نامه یکسان
است.حسینعلی منتظری در اعتراض به این اعدامها دو بار به تاریخ ۹ و ۱۳ مرداد به
خمینی نامه نوشت. در نامه ۹ مرداد ۱۳۶۷ مینویسد:پس از عرض سلام و تحیت، به عرض میرساند
راجع به دستور اخیر حضرتعالی مبنی بر اعدام منافقین موجود در زندانها، اعدام
بازداشت شدگان حادثه اخیر را ملت و جامعه پذیرا است و ظاهراً اثر سویی ندارد ولی
اعدام موجودین از سابق در زندان آنها اولاً در شرایط فعلی حمل بر کینهتوزی و
انتقام جویی میشود.خمینی در نامه عزل منتظری نوشت: در همین دفاعیه شما از منافقین
تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده
بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و میبینید که چه خدمت
ارزندهای به استکبار کردهاید.میرحسین موسوی در تاریخ ۱۵ شهریور استعفا داد که با
مخالفت شدید علی خامنهای و روحالله خمینی مواجه گشت. گرچه او در نامه استعفا،
اختلاف با مجلس بر سر وزرای پیشنهادی را عامل استعفا دانستهاست،امیرارجمند سخنگوی
موسوی بیاطلاع گذاشتن او از موضوع اعدامها را عامل استعفا میشمارد و میگوید
موسوی خواهان تشکیل هیئت تحقیق در این مورد شده بود هر چند شخص موسوی هرگز اعلام
برائت از آن اعدامها نکرد و همواره در مقابل آن سکوت نمودهاست. موسوی اردبیلی
نیز بعدها مدعی شد با این اعدامها مخالف بوده و در مخالفت سه بار به خمینی نامه
نوشتهاست، او میگوید خمینی گفت: که اینها دروغ میگویند و سر موضع هستند، من عرض
کردم: من به این مطلب نرسیدم، فرمودند:ما رسیدهایم.عملیات فروغ جاویدان روز ۳
مرداد آغاز شد و ۷ مرداد پایان یافت. اعدامها نیز پس از صدور فرمان خمینی در شش
مرداد، شروع شدند.به گزارش مرکز اسناد حقوق بشر ایران حکومت جمهوری اسلامی میدانست
که اعدام زندانیان با قوانین بینالمللی سازگار نیست؛ به همین دلیل، بسیار تلاش
کرد که اطلاعاتی دربارهٔ اعدامها به بیرون نرود.اکثر مراجع روزهای پنجم تا هفتم
مرداد را هنگام آغاز اعدامها میدانند عملیات فروغ جاویدان سوم مرداد آغاز شد اما
یرواند آبراهامیان این روز را ۱۹ ژوئیه برابر با ۲۸ تیر نگاشتهاست. بههرحال در
این روز در سراسر ایران اقدامات خاصی در زندانها صورت گرفت و تلویزیونها و
روزنامهها جمع شد و زندانیان محدود شدند.یرواند آبراهامیان مینویسد:در نخستین ساعات
روز جمعه ۲۸ تیرماه ۱۳۶۷ ۱۹ ژوئیه ۱۹۸۸ حصارهای آهنینی بر گرد زندانهای اصلی در
سرتاسر ایران کشیده شد. دروازهها بسته و تلفنها قطع شد. تلویزیونها را از برق
کشیدند و از توزیع نامهها، روزنامهها و بستههای دارویی در زندانها خودداری
ورزیدند. ساعات ملاقات منحل شد و بستگان زندانیان را از حول و حوش زندانها
پراکندهساختند. به زندانیان دستور داده شد که در سلولهای خود باقی بمانند و از
صحبت با نگهبانان و کارگران افغانی خودداری کنند. رفتوآمد به مکانهای عمومی
مانند درمانگاهها، کارگاهها، قرائت خانهها، تالارهای تدریس و حیاطها ممنوع
شد.در میان مسئولان و پاسدارهای زندانها عبارت اینها را ببر به بند رمزی بود
برای بردن زندانیان برای اجرای حکم اعدام.پرسشهایی که از دید اعضای هیئت مرگ اگر
پاسخ نامناسب به آنها داده میشد، باعث اعدام زندانیان میشد:آیا زندانی حاضر است
که با حکومت جمهوری اسلامی، همکاری کند؟آیا زندانی حاضر است که سازمان مجاهدین و
رهبرش را محکوم کند؟آیا زندانی به آرمانهای سازمان مجاهدین، وفادار است؟به گفته
آبراهامیان، هیئت اعدام در تهران به زندانیان اطمینان میدادند که چند سؤال برای
اعطای عفو عمومی میپرسند. از نظر او، این سوالات هیئت اعدام، همچون معرفی دوستان
در جلوی دوربین، به گونهای طراحی شده بودند که بتوانند شرافت، احترام و عزت نفس
زندانیان را به چالش بکشند و از این رو افراد کمی میتوانستند جان سالم به در
ببرند. به عنوان مثال، در مورد مجاهدین سؤال مشخص آیا حاضر به معرفی یاران سابق
خود در برابر دوربین هستید؟، آیا حاضر هستید به خط مقدم رفته و از روی مینهای
دشمن عبور کنید؟و در مورد چپ گرایان، "آیا به قرآن معتقد هستید؟،آیا حاضرید
علنی ماتریالیسم تاریخی را نفی کنید؟ آیا حاضر به نفی اعتقاد گذشتهتان در مقابل
دوربین هستید؟ وآیا در دوران کودکی، پدر شما نماز میخوانده، قرآن میخوانده و
روزه میگرفتهاست؟ پرسیده شدهاست. بر اساس تحقیقات آبراهامیان، نظر شخصی هیئت
مرگ گاهی اوقات متفاوت بودهاست و در حالی که نیری تلاش میکرده که عده بیشتری را
اعدام کند، اشراقی به دنبال کاهش تعداد اعدامیان بودهاست.دادستان دادگاه محاکمه
حمید نوری یکی از عوامل قتلعام سال ۶۷ در سوئد، کشتار زندانیان عقیدتی و سیاسیای
را که در ایران، زندانی بودند یعنی در عملیات فروغ جاویدان-مرصاد-حضور نداشتند و
از قبل، حکم گرفته بودند، قتل عمد نامید و نوری را افزون بر قتل عمد، به جنایت
جنگی نیز متهم کرد.دادستان پرونده حمید نوری در پایان سخنانش نظام جمهوری اسلامی
ایران را در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸، ناقض حقوق انسانی شهروندان ایران و نیز مجرم
اعلام کرد و مسئولیت کامل اعدامها را خود جمهوری اسلامی دانست.بنابر کتاب خاطرات
هاشمی رفسنجانی، دو ماه پس از آغاز اعدامها در روز ۵ مهر ۱۳۶۷، روحالله خمینی
بررسی وضعیت باقیمانده زندانیان سیاسی را به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار نمود
با تأکید بر اینکه این رسیدگی مطابق روال معمول و قبل از حوادث اخیر انجام شود.
وزارت اطلاعات از این امر استقبال کرد ولی برخی قضات اوین مخالفت کردند و نظر
تندتری داشتند.